زیباترین شعر های ایرانی

متن مرتبط با «اشعار محمد حسین شهریار» در سایت زیباترین شعر های ایرانی نوشته شده است

برخی اشعار فائز دشتی

  • دلا تا چند در آزارم از تو گهی نالان ، گهی بیمارم از تو تو فایز در جهان بدنام کردی برو ای دل که من بیزارم از تو ... دو گیسو را به دوش انداختی تو ز ملک دل دو لشکر ساختی تو به استمداد چشم و زلف و رخسار به یکدم کار فایز ساختی تو ... نسیم ، امشب عجب دفع غمی تو یقین دارم نه از این عالمی طتو شمیم زلف یار فایزستی و یا ز انفاس ابن مریمی تو؟ ... خوش لحان مرغکی وقت سحرگاه مرا بیدار کرد از صوت دلخواه زدی هی بال خواندی شعر فایز که بر تو باد رحمت بارک الله ... به زیر زلف برق گوشواره زده بر خرمن عمرم شراره بیا فایز که از نو آتش طور تجلی کرده بر موسی دوباره ... دام از بس که دنبال تو گشته دل خون گشته پامال تو گشته مگر در وقت مردن خون فایز ترشح کرده و خال تو گشته ... غم و غصه تن و جانم گرفته فراق یا دامانم گرفته به کشتی اجل فایز سوار است میان آب ، طوفانم گرفته ... پری رویان به ما کردند نظاره یکی چون ماه و باقی چون ستاره کمان ابرو و مژگان تیز کردند زدند بر جان فایز چون هزاره, ...ادامه مطلب

  • شعر محمد حسین شهریار

  • آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا نوشداروئی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر می خواستی حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من که یک امروز مهمان توام فردا چرا نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم دیگر اکنون با جوانان نازکن با ما چرا وه که با این عمرهای کوته بی اعتبار اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا شور فرهادم بپرسش سر به زیر افکنده بود ای لب شیرین جواب تلخ سربالا چرا ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت اینقدر با بخت خواب آلود من لالا چرا آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می کند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنیا چرا در خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چرا شهریارا بی جیب خود نمی کردی سفر این سفر راه قیامت میروی تنها چر,شعر محمد حسین شهریار,اشعار محمد حسین شهریار,شعر محمد حسين شهريار,اشعار محمد حسين شهريار,شعر از محمد حسین شهریار ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها